جدول جو
جدول جو

معنی گردون کشان - جستجوی لغت در جدول جو

گردون کشان(گَ)
نام محله ای است در بخارا. (اشعار و احوال رودکی تألیف سعید نفیسی ص 391)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردون شکاف
تصویر گردون شکاف
شکافندۀ آسمان، آنکه فضا را بشکافد و به آسمان برسد، کنایه از آنچه صدایش به آسمان برسد، برای مثال ز غرّیدن کوس گردون شکاف / زمین را در افکند پیچش به ناف (نظامی - لغت نامه - گردون شکاف)
فرهنگ فارسی عمید
(گَ کَ)
کمان همچون آسمان در خمیدگی. صاحب آنندراج آرد: در صفات پادشاهان مستعمل است:
گر از سیم سیاره و دور گردون
گهی مرگ باشد گهی زندگانی
تو گردون سیاره در دست داری
که سیاره تیری و گردون کمانی.
میرمعزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
چیزی که گردون را بشکافد، و این ادعاست. (آنندراج) ، بانگ شیپوری که گردون را بشکافد. (ناظم الاطباء) :
ز غریدن کوس گردون شکاف
زمین را درافکند پیچش به ناف.
نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ارابه کش. عراده برنده:
اباپیل گردون کش و رنگ و بوی
ز خاور بر ایران نهادند روی.
فردوسی.
ز گاوان گردون کشان چل هزار
کرنج آورند آن که آید به کار.
فردوسی.
ز گاوان گردون کش و بارکش
خورش گونه گون بار صد بار شش.
اسدی (گرشاسب نامه).
همچنان که گردون کشان و خراسبانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را به روغن چرب کنند تا حرکت آن بنرمی بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
آنگه که بدی به نور رخ مه را خویش
جستی و ز تو نیافتم بهرۀ خویش
اکنون آیی که گشت کونت ای درویش
چون گردن پیر گاو گردون کش ریش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
آنکه کمانش در انحنا باسمان ماننده باشد: تو گردون سیاره در دست داری که سیاره تیری و گردون کمانی. (امیر معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گردون را بشکافد، بانگ شیپور که باسمان رسد: زغریدن کوس گردون شکاف زمین را در افکند پیچش بناف. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گردونه را حمل کند ارابه کش: زگاوان گردون کش و بارکش خورش گونه گون بار صد بار شش
فرهنگ لغت هوشیار