شکافندۀ آسمان، آنکه فضا را بشکافد و به آسمان برسد، کنایه از آنچه صدایش به آسمان برسد، برای مثال ز غرّیدن کوس گردون شکاف / زمین را در افکند پیچش به ناف (نظامی - لغت نامه - گردون شکاف)
شکافندۀ آسمان، آنکه فضا را بشکافد و به آسمان برسد، کنایه از آنچه صدایش به آسمان برسد، برای مِثال ز غرّیدن کوس گردون شکاف / زمین را در افکند پیچش به ناف (نظامی - لغت نامه - گردون شکاف)
کمان همچون آسمان در خمیدگی. صاحب آنندراج آرد: در صفات پادشاهان مستعمل است: گر از سیم سیاره و دور گردون گهی مرگ باشد گهی زندگانی تو گردون سیاره در دست داری که سیاره تیری و گردون کمانی. میرمعزی (از آنندراج)
کمان همچون آسمان در خمیدگی. صاحب آنندراج آرد: در صفات پادشاهان مستعمل است: گر از سیم سیاره و دور گردون گهی مرگ باشد گهی زندگانی تو گردون سیاره در دست داری که سیاره تیری و گردون کمانی. میرمعزی (از آنندراج)
چیزی که گردون را بشکافد، و این ادعاست. (آنندراج) ، بانگ شیپوری که گردون را بشکافد. (ناظم الاطباء) : ز غریدن کوس گردون شکاف زمین را درافکند پیچش به ناف. نظامی (از آنندراج)
چیزی که گردون را بشکافد، و این ادعاست. (آنندراج) ، بانگ شیپوری که گردون را بشکافد. (ناظم الاطباء) : ز غریدن کوس گردون شکاف زمین را درافکند پیچش به ناف. نظامی (از آنندراج)
ارابه کش. عراده برنده: اباپیل گردون کش و رنگ و بوی ز خاور بر ایران نهادند روی. فردوسی. ز گاوان گردون کشان چل هزار کرنج آورند آن که آید به کار. فردوسی. ز گاوان گردون کش و بارکش خورش گونه گون بار صد بار شش. اسدی (گرشاسب نامه). همچنان که گردون کشان و خراسبانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را به روغن چرب کنند تا حرکت آن بنرمی بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). آنگه که بدی به نور رخ مه را خویش جستی و ز تو نیافتم بهرۀ خویش اکنون آیی که گشت کونت ای درویش چون گردن پیر گاو گردون کش ریش. سوزنی
ارابه کش. عراده برنده: اباپیل گردون کش و رنگ و بوی ز خاور بر ایران نهادند روی. فردوسی. ز گاوان گردون کشان چل هزار کرنج آورند آن که آید به کار. فردوسی. ز گاوان گردون کش و بارکش خورش گونه گون بار صد بار شش. اسدی (گرشاسب نامه). همچنان که گردون کشان و خراسبانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را به روغن چرب کنند تا حرکت آن بنرمی بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). آنگه که بدی به نور رخ مه را خویش جستی و ز تو نیافتم بهرۀ خویش اکنون آیی که گشت کونت ای درویش چون گردن پیر گاو گردون کش ریش. سوزنی